میز زندگی

ساخت وبلاگ
(36 ) ===== نمیدانم چرا هرگاه سخن از عشق در میان می رود هرکس با گذاردن سر در گوش شم خویش خیالی را در سر می پرورد بجز پذیرش این پنداشت که مقصد نهایی در نهفت نهایت شادی قرار و مدار دارد.   در حالیکه عشق پا نهادن در کف چاه شادمانی و دریافت آن متاع ناب است که دیگر کالایی شادی آفرین تر از آن نتوان یافت تا همگان دست از عمری مکاشفه بشویند.   در آن طلوع بهشتی در برابر دیدگان گمشده ای قامت راست خواهد کرد ک میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 65 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 37 ) ==== حالا که سر را به پشت باز میگردانم با خود میگویم آیا آنچه را تاکنون پیموده ام نامش زندگی بود یا پیمایش فرسایش پا بود در دایره بیهودگی.   آگر آنرا زندگی بنامم از چه رو رخسار عاشقانه اش با نگاهی یا اشاره ای مرا به اندک لبخندی                                                            میهمان دلخوشی خویش پذیرا نشد.   و اگر آنرا زندگی ننامم از چه رو بار تن وزینش را عمری بر دوش دلهره ام نشان میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : رخسار,زندگی, نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 90 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 38 ) ==== نمیدانم چرا آینه ها در هر زمان با خیره سری چشم در چشم میگذارند تا بتوان گذر زمان را چهره به چهره دیدار کرد.   گرچه نواخت این ساز قادر نیست هرکس را همنوا سازد تا آینه را پاسخگو باشد و تنها آنکس که نااندیشیده در تمنای امتداد زمان است میکوشد در کش دادن آن ثانیه اندوخته کند.   چه بسا هستند مردمی که در رهگذر زمان نیت بالندگی یا آفرینشی را در سر می پرورانند و همین که برق دیدگانشان با رنگ و ب میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 262 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 39 ) ==== نگاه آغشته به تمنای تو از دل من چه می خواهد تا در انحصار تو بگذارم این دل از هزاران توشه یکی اندوخته ندارد بجز آغوش تنهایی خویش که آن هم سرد و سنگین است و دستان نازک تو نخواهد توانست به مدارا اندک هوایی از آنرا همنفس شود.   غربت من به تنهایی ماه میماند در شبی زمستانی در شمالگان که ستارگان قطبی همچون غریبه ای بی اعتنا بر او میگذرند بی آنکه او را برانداز کنند یا دست یاری بسویش دراز کنند. میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : تنهایی, نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 65 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 40 ) ==== اینک که فرصت کوتاه تمرد فرصت دراز دلشوره را تسخیر کرده است تا انباشت دلتنگی را به حاشیه راند و عشق دست آموز را مونس جان سازد چگونه است که زندگی با دسیسه زمان سایه شومش را بر فراز سر افکنده است تا مرا بی پروا و شتابان از حاشیه امنیت خویش بدر کند.   هر چند شنود یقین هنوز باور ندارد درستی خبر را در خانه ذهن پذیرا شود لیکن در نهایت نوبت رها ساختن این دل بینوا کی میرسد؟ -------------------- میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : خاشیه,امنیت, نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 63 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 41 ) ==== چرا با یاد تو سرخوش نباشم وقتی هوای بی قرار از بوی تو حکایت دارد و تن من از نفس هوایت با وجدی شورانگیز از خود بیخود می شود تا تنهایی در محال فرو رود.   شادی آفرین تر اینکه تن آسوده خاطرمن در دل آسمان امن تو با پرندگان همپا می شود آسمانی که در تسخیر تست تا دستانت را به نمایش بگذارد این دستان سراسر سکنای آدمی را وجب به وجب کاویده اند تا کسی از حس و حال تو در حصار حرمان باقی نماند.   حضور میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : دستانت, نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 65 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 42 ) ==== می گوید ای کاش می توانستم بار دیگر آن ترانه عاشقانه را که در گوش زمزمه سر داد بشنوم دریغا که آن آهنگ گوش نواز این نیت خوش ذوق را از نواخت تکرار بر حذر میدارد.   ترانه عشق به اکراه در میزند چون در گشوده شود میتوان آنرا شناسا شد               بی آنکه پیکری را دیدار کرد وگر قصد کنی دست بدامانش بری به پرواز در می آید.   نه میتوانی انرا باز خوانی                  نه باز گویی قامتش          میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : زمزمه, نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 69 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 43 ) ==== باید بکوشد تا ... نباید بکوشد تا ... بایسته ترین راه این است که ... نابایسته ترین راه این است که ... هرکس اجبار دارد بداند ... هر کس اختیار ندارد بداند ...   من که عمری را باید سوار قطار باید و نباید مسافر باشم و سرانجام این راه باید در صعود از درختی نهفته باشد که هزاران شاخه بر سر دارد چگونه می توانم بی باید و نباید زندگی را بی دغدغه نه در زمانی بس دراز بل در مهلتی بس اندک با حضور در میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : نباید, نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 64 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 44 ) ==== دوست داشتن تو مرا کدام بهره نصیب کرد بجز روا دانستن ستمی افزون بر قاموس تن و جان تا تنهایی را از لذت فراوان به سرزمینی رهسپار گرداند که از آسمانش تنها رنج می بارد.   مصیبتی که تبلور آنرا میتوان در لرزش نی نی دیدگان بروشنی تماشاگر شد تا نگاه آزرده خاطر من قصه پرداز روایتی باشد که قهرمان داستانش رنگ و بوی پوچی میدهد. ------------------------------ جمال الدین جلالی پور میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 63 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45

( 45 ) ==== پیکر تو با رخساری از مهر دستان پر تمنای مرا بسوی خویش فرا می خواند.   چون دستان شادان من بسویت روانه شود این قصه در هوای ساحت تو به پایان پر نشاط خود نمی انجامد بل همزمان هزاران پیکر از آینه تن تو سر برون می افکنند که دستان سرگردان من به غایت مهجور می ماند تا کدامین تن را در منزلگاه دیدگان به جشن زیارت پذیرای دل گردد. --------------------------- جمال الدین جلالی پور میز زندگی...
ما را در سایت میز زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 84 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:45